
㋡ mini ㋡
☼...We しѺ√乇 Summer ...☼
یک خانم 45 ساله حملهء قلبی داشت و در بیمارستان بستری بود . اِ اِ اِ شما بوووووودی ???? چقدر عوض شدی نشناختمتون!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نظرات شما عزیزان:
در اتاق جراحی کم مونده بود مرگ را تجربه کند كه خدا رو دید و پرسید:
آیا وقت من تمام است؟
خدا گفت:نه شما 43 سال و 2 ماه و 8 روز دیگه عمر می کنید .
بنابراين پس از بهبود يافتن خانم تصمیم گرفت در بیمارستان بماند و
عملهای زیر را انجام دهد:
1- کشیدن پوست صورت 2- تخلیهء چربیها(لیپو ساکشن) 3- جمع و جور کردن شکم .
از اونجايي كه او زمان بيشتري براي زندگي داشت از اين رو او تصميم
گرفت كه بتواند بيشترين استفاده را از اين موقعيت (زندگي) ببرد.
يكي دو ماه بعد ، پس اتمام آخرين عمل زيبايي بعد از مرخص شدن از
بيمارستان در حالي كه ميخواست از خيابون رد بشه با يه ماشين تصادف
كرد و كشته شد . !!!
وقتی با خدا روبرو شد او پرسید: من فکر کردم شما فرمودید من 43 سال
دیگه فرصت دارم چرا شما مرا از زیر آمبولانس بیرون نکشیدید؟
خدا جواب داد :